دانلود رمان انتقام می گیرد اثر یلدا فلاح با فرمت های pdf ، اندروید، آیفون و جاوا با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
داستان دل سپارانه دختر دانشجویی (رشته عکاسی) آرام و بی سر و صدا به اسم لیلی که عاشق هم کلاسی اش سیاوش آزادروش شده و برای به دست آوردن قلب این پسر رقابت سختی مابین دخترهای دیگر است و زمانی که باید بگذره و همه امیدوارن با گذشتنش بدی ها بره و خوبی ها به جاش بیاد ، اما آیا واقعا همیشه اینطوری میشه ، آیا همیشه با گذشتن زمان خوشبختی پیدا میشه ، شاید هم زمان همون چیزی باشه که در نهایت انتقام می گیره …
به نام او که داده هایش رحمت و نداده هایش حکمت است … بارانی که روزها بالای شهر ایستاده بود عاقبت بارید تو بعد از سال ها به خانه ام می آمدی … تکلیف رنگ موهات در چشم هام روشن نبود تکلیف مهربانی،اندوه، خشم وچیزهای دیگری که در کمد آماده کرده بودم تکلیف شمع های روی میز روشن نبود من و تو بارها زمان را در کافه ها و خیابانها فراموش کرده بودیم وحالا زمان داشت از ما انتقام میگرفت در زدی باز کردم سلام کردی اما صدا نداشتی به آغوشم کشیدی اما سایه ات را دیدم که دست هایش توی جیبش بود به اتاق آمدیم
شمع ها را روشن کردم ولی هیچ چیز روشن نشد … نور تاریکی را پنهان کرده بود … بعد بر مبل نشستی در مبل فرو رفتی در مبل لرزیدی درمبل عرق کردی پنهانی،برگوشه ی تقویم نوشتم:نهنگی که در ساحل تقلا میکند برای دیدن هیچ کس نیامده است گروس عبدالمالکیان”
حامد چراغ ها را خاموش کرد … هنوز همهمه ی بچه ها که پشت در دو لنگه کمین کرده بودند فروکش نکرده بود … الهام جیغ کوتاهی کشید و بلافاصله صدای ارشیا آمد که ببخشید پایت را لگد کردم حواسم نبود … همه خندیدند … الهام غرغرکنان گفت : ببین تو رو خدا واسه تولد یه الف بچه به چه وضعی کشیده شدیم! حامد که سعی می کرد خودش را جایی کنار من مخفی کند پچ پچ کنان گفت:
خوبه نمردیم و معنیه بچه رو هم فهمیدیم … دوستان عزیز از این به بعد با صلاح دید سرکار الهام خانم به جای واژه ی نره غول از واژه ی دلنشین بچه استفاده می کنیم! آخه خواهر من کی به دو متر قد و چند صد کیلو میگه بچه! نیلوفر از جایی نامعلوم اعتراض کرد : کجاش دو متر قد و چند صد کیلو ؟ بنده خدا سیاوش ! حامد که دقیقا پشت سرم قرار گرفته بود …
به لینک زیر مراجعه کنید :
درباره این سایت